حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Thursday, 10 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1557 تعداد دیدگاهها : 0×
ای شب هجران، هنوز تمام نشده‌ای؛ حاج‌آقا هارداسان…؟
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۲
شناسه : 6420
4
یادداشت: هنوز هم هر وقت نامت را می‌شنویم، چشم‌هایمان بارانی می‌شود و دلمان پر از سؤال؛ یک سال گذشت و کابوس آن شب تلخ تمام نشد. فریاد “حاج‌آقا هارداسان” میان سنگ‌ها و کوه‌های آذربایجان پیچید و بی‌جواب ماند… تو رفتی و ما با داغ دوری‌ات زندگی را دوباره یاد گرفتیم.
ارسال توسط :
پ
پ

گیل رسا/یادداشت؛ سال پیش، شب ۳۱ اردیبهشت، شبی بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌شود. شبی که تمام ایران با چشمانی گریان و دلی مضطرب بیدار ماند؛ شبی که همه فقط یک جمله می‌خواستند بشنوند: پیدا شد… زنده است… امید هست…

اما چه امیدی؟! دل‌هایمان مانند شعله شمعی در باد، زبانه می‌کشید و لرزان بود…

آن شب، نه تنها خانواده‌های شهدا، که یک کشور مویه‌کنان چشم به کوه‌ها و خبرها داشت. نه سرمان بر بالین گذاشتیم، نه خواب بر چشممان آمد. دل کودک و پیر و جوان، گره خورده بود به نام مردی که زندگیش میان مردم، برای مردم و با مردم گذشت؛

سید ابراهیم رئیسی… رئیس جمهور شهید، مردی که ساده بود، بی‌هیاهو بود، از خود مردم بود.

لحظات مثل سال بر ما گذشت و هر لحظه می‌خواستیم بگوییم “خدایا شاید معجزه شود”. اما معجزه‌ای در کار نبود…

در انتهای جستجو، آن پیرمرد دشت و کوه، در حالی که اشک پهنای صورت‌اش را خیس کرده بود، فریاد می‌زد:

“حاج آقا هارداسان؟!”

کجایی حاج آقا؟!

صدایش پر از بغض و بی‌کسی

صدای تمام مردمی بود که یک سال است هر روز و هر شب، جای خالی‌ات را فریاد می‌زنند؛

هارداسان، یعنی “کجایی”؟

یعنی “ما بی‌پناه شدیم”، یعنی “آقای ما نبودنت را با گوشت و جانمان حس می‌کنیم”.

چه سال سختی بود، بی‌تو…

برای مردمی که به سادگی‌ات دل داده بودند،

برای دل‌هایی که به آرامش صدایت پناه آورده بودند،

برای قلب‌هایی که به مردانگی‌ات ایمان داشتند.

کسی که واسطه هیچ طبقه و جناح نبود، همه شعرش مردم بود، خاکی و بی‌هیاهو، بی‌ادعا.

نه ریاست او را عوض کرد، نه شعارها هویتش را پوشاند.

همه جای این سرزمین بی‌تو یتیم ماند.

کجایی حاج آقا؟! هارداسان…

هنوز که هنوز است، نامت با این فریاد پیرمرد در دل کوه آمیخته شده:

حاج آقا هارداسان؟

نه فقط کوه‌ها، نه فقط پیرمرد… همه ما هنوز این سؤال را فریاد می‌زنیم.

و این داغ، هیچ وقت سرد نمی‌شود.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.