به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گیل رسا، محیط زیست، سرمایهای است که نه مرز میشناسد و نه جایگزین دارد. جنگلها، تالابها، خاک و هوا، اجزای یک اکوسیستماند که بقای انسان به سلامت آنها گره خورده است. تخریب این سرمایهها بهنام توسعه، همانند خرج کردن اصل سرمایه برای هزینههای روزمره است؛ نتیجه، بحرانهایی است که جبرانشان یا ناممکن است یا به بهای گزاف بهدست میآید.
در ایران، خشکسالی، آلودگی هوا، فرسایش خاک، کاهش تنوع زیستی و بحران آب، نشانههای واضح یک فشار مضاعف بر منابع طبیعی هستند. این بحرانها حاصل ترکیبی از بیتوجهی مدیریتی، تغییرات اقلیمی و البته رفتارهای نادرست روزمره ماست.
رسانهها در این میان نه فقط نقش هشداردهنده دارند، بلکه میتوانند موتور محرک برای ایجاد تغییر باشند. گزارشهای میدانی از مناطق بحرانی، روایت زندگی مردمی که با پیامد تخریب محیطزیست دستوپنجه نرم میکنند، و معرفی الگوهای موفق حفاظت، همه ابزارهاییاند که رسانه را به بازیگری فعال بدل میکنند.
ایجاد جریان اجتماعی برای حفاظت از زمین، نیازمند ترکیب آموزش، شفافیت و همدلی است. برنامههای آموزشی درباره کاهش مصرف پلاستیک، صرفهجویی در آب، و حمایت از پروژههای احیای منابع، وقتی در قالب داستانپردازی و تصویرسازی جذاب ارائه شوند، تأثیر عمیقتری میگذارند.
بخش مهم دیگر، مطالبهگری از مسئولان و نهادهاست. رسانه باید پل میان مردم و سیاستگذاران باشد تا حفاظت از محیطزیست از حاشیه به متن تصمیمات توسعه منتقل شود. یک درخت بیشتر از یک عدد است؛ زندگی است، سایه است، اکسیژن است. و رسانه میتواند این حقیقت ساده اما فراموششده را دوباره به یاد همه بیاورد.
در نهایت، اگر زمین را به چشم «دارایی مشترک» ببینیم و نه یک منبع بیانتها، آنگاه حفاظت از آن نه یک کار اضافه، که بخشی از هویت و وظیفه انسانی ما خواهد شد.





ثبت دیدگاه