گیل رسا/ مائده فلاحتکارضیابری:بار دیگر، طعم تلخ تجاوز و هیاهوی جنگ بر صفحه اخبار نقش بست؛ اما این بار، گیلان قصهای متفاوت برای تاریخ داشت. در دیاری که همیشه مَثَل سبزی و شفقت است، هر انفجار و تهدیدی، بستری شد برای شکوفایی همدلی و آشکار شدن قدرت پنهان مردم ایران.
شاید بسیاری انتظار داشتند پس از حمله موشکی دشمن، شریان زندگی در شهرها کند شود. اما کافی بود از راستههای بازار رشت تا کوچههای ماسوله قدم بزنی؛ صدای چکش آهنگر و خنده کودکان بازیگوش در خاکریز گلآلودِ شمال، امید را به تصویر میکشید. مردمانی که در روز بحران، نان زندگی را همچنان در تنور عشق میپزند، نسل جدیدی از مقاومت را به جهان نشان دادند؛ مقاومتی به سادگی نفس کشیدن.
در این میان، نقش نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی ایران بیش از همیشه ملموس شد: جوانانی که لباس خاکی به تن دارند، اما قلبشان از نور ایمان و حس وظیفه انباشته است. شاید همه جز جمیع دیدهبانان شب گیلان ندانند که آرامش این روزها، مرهون همان پایداری خاموش و حضور بیادعای سربازانی است که سایهشان بر دیوارها افتاده، اما صدایشان در رسانهها و در دل شهر پیچیده است.
پویش «راویان اقتدار و آرامش» برآمده از همین تقدس است: فرصتی برای رسانهها و فعالان خبری تا نه فقط روایتگر باشند، بلکه خود جزیی از این روایت بزرگ باشند. هر عکس از چشمان مصمم یک سرباز، هر مصاحبه با مادری که پسرش را برای دفاع از وطن راهی کرده، هر گزارش از بازاری که همچنان شلوغ است؛ همه اینها رشتههایی هستند در تابلوی ملی که نه فقط جنگ، بلکه بازسازی امید را به تصویر میکشد.
رسانههای گیلان امسال سنگر شدهاند؛ سنگری که مهماتش نه گلوله، بلکه کلمه و تصویر است. و اینبار قرار است افتخار با قلمهایی باشد که اقتدار سرزمین را روایت کردند و آرامش را سند زدند. چه کسی میتواند انکار کند که این سرزمین، امروز بیش از هر روز دیگری، نیازمند صدای امید و نگاه روشنگر است؟
در پایان، این یادداشت را با اطمینان مینویسم: ما، مردم و رسانههای گیلان، در لحظههای خوف و رجاء، آئینهدار صلح و تصویرگر مظلومیت و اقتداریم. جشنواره «راویان اقتدار و آرامش» نه فقط یک مسابقه، که یک عهد است؛ عهدی برای تداوم روایت زندگی… حتی زیر صاعقه.



ثبت دیدگاه